من و خدا دوتايي.....
هوا چقدر خوب و دو نفره ست ... من هستم و خدا ... و در جاده ی زندگی ، صورتم مهمان نسیمی که معطر شده از امید ... به خودم میگم : هیچ چیز ارزش این رو نداره که دستم رو از دستان مهربون خدا بکشم بیرون و بگذارم تو دست غیر خدا ... راستی اونکه دستان مهربان خدا رو به غیر او فروخت غیر از افسوس چه چیزی رو بدست آورد ؟ سلام عزيز دل مامان... دخمل شيطون من، واي اين روزا واقعا شيطون شدي، اينكه ميخواي هر كاريو تنها خودت انجام بدي و گاهي موفق نميشي و گريه ميكني واقعا.... هميشه درخو...
نویسنده :
مامانی یه وقتاییم بابایی
16:33